ای که حرفهایت مرهم دلم
ای که نگاهت مرهم اشکهای من
هدیه ای دارم برایت اگرباشم لایق هدیه دادن به تو
آن هم این پریشان نامهءمن به توست
آرزوی من در این دنیای تنهایی من چراغ دل من را تو روشن نگاه داشتی
شاید تمام دستنوشته های من از عشقی ناکام بودند
اما این نه از عشقی نا فرجام است نه گله و نه شکایت
این یک هدیه است از طرف برادری که جز غم و غصه چیز دیگری برایت نداشت
شاید این پریشان نامه نه قافیه ای داشته باشد نه مراعات نظیری نه سجعی
و نه چیز دیگری
اما خواهری من همه اینها از تو برای توست
برای تو گل همیشه بهارم